مرضیه ترابی | شهرآرانیوز؛ سرگذشت سوگواریهای مذهبی، بهویژه عزاداریهای ماههای محرم و صفر، با تاریخ هزارودویستساله مشهد پیوندی ناگسستنی دارد. با وجود آنکه اطلاعات تاریخی ما در اینباره دقیق نیست و شاید نتوان درباره این موضوع، گزارش مستقلی در متون قدیمی پیدا کرد، نشانههایی از برپایی منظم مراسم عزاداری در مشهد و در ایام محرم و صفر وجود دارد که گزارش «ابناثیر» در «الکاملفیالتاریخ» یکی از آنهاست.
او درباره حوادث سال ۵۱۰ قمری مینویسد: «در عاشورای سال ۵۱۰ قمری یک نفر علوی (احتمالا منظور وی شیعه است) با یکی از فقیهان طوس درافتاد و کار به زدوخورد کشید. پس از پایان مشاجره، هریک از این دو تن به دسته خود پیوست و فتنه عظیمی برپا شد که در آن، تمام اهل طوس شرکت جستند و مشهد را احاطه کردند و ویران ساختند و هرکه را یافتند، کشتند».
به نوشته ابناثیر، بعد از این واقعه، مردم مشهد مجلس عزاداری روزهای جمعه خود را بهناچار تعطیل کردند تاآنکه عضدالدینفرامرز علی، از امرای آلکاکویه که در خدمت سلجوقیان بود و مذهب شیعه داشت، دیوار محافظی در اطراف مشهد بنا کرد که ظاهرا اولین باروی شهر بوده است.
این گزارش کوتاه، دستمایه کسب اطلاعات بیشماری درباره اوضاع مشهد در ابتدای قرن ششم قمری است، اما آنچه به کار نوشتار ما میآید، همین اهتمام مردم شهر به برگزاری مراسم عزاداری در ایام محرم و بهویژه روز عاشوراست که قاعدتا باید در همان زمان هم، مراسمی ریشهدار و کهن بوده باشد.
مراسم عزاداری در ماههای محرم و صفر، در مشهد، پیش از آنکه این شهر به معنای واقعی کلمه، ساختار شهری و جمعیت فراوان پیدا کند، در حرم مطهر و رواقهای محدود آن برگزار میشد، اما از دوره ایلخانی به اینسو و با شکل گرفتن محلات شهر و افزایش جمعیت آن، بهتدریج هرمحله برای خودش، مکان و محل عزاداری خاص پیدا کرد، اما این موضوع به معنای از بین رفتن مرکزیت حرم رضوی در مراسم مذهبی و بهویژه عزاداری ماههای محرم و صفر نبود.
مشهدیها بهدلیل عشق وافر به ثامنالحجج (ع) و نیز مرکزیت حرم رضوی در تمام امور مذهبی و اجتماعی شهر، این مکان مقدس را به مقصد همه هیئتهای عزاداری شهر تبدیل کردند. این رویه، تقریبا از آغاز حکومت صفوی و رسمی شدن مذهب شیعه اثنیعشری در ایران، تثبیت شد. دلیل ما بر این ادعا، وقفنامههای بیشماری است که در این زمینه وجود دارد و خبر از یک فعالیت سازماندهیشده و منظم در عرصه برپایی عزاداریها میدهد.
کلنل ادواردییت، سرکنسول بریتانیا در مشهد، در کتاب «خراسانوسیستان» خود، به نظم بینظیر هیئتهای عزاداری مشهدالرضا (ع) برای ورود به حرم مطهر، در ۱۲۷ سال پیش، اشاره میکند و مینویسد: «همین که روزها میگذشت و به دهم محرم یعنی روز شهادت امامحسین (ع) نزدیک میشدیم، سوگواری با شدت بیشتری ادامه مییافت. هر محله یا طایفهای، هیئتهای عزاداری خاص خود را داشت. مقصد همه هیئتهای عزاداری، حرم امامرضا (ع) بود که نزد شیعیان قداست خاصی دارد».
همانطور که «ییت» اشاره میکند، هیئتهای عزاداری در مشهد، عموما برپایه سه عامل «محل زندگی»، «صنف شغلی» و «ارتباط نژادی و قومی» پا میگرفت و باتوجهبه اینکه مشهد پذیرای اقوام گوناگون از مناطق مختلف ایران و جهان بوده است، تنوع در آداب عزاداری را، بیش از هرجای دیگری، میتوان در مشهد قدیم و جدید مشاهده کرد. نکته جالب اینجاست که در گذر زمان، این هیئتها، شیوهها و همچنین آداب و رسوم عزاداری را از هم وام میگرفتند و بهکار میبستند که صحبت درباره آن، مجال و فرصت دیگری را میطلبد.
اما برگردیم به موضوع اصلی امروز؛ یعنی مسیرهای عزاداری در مشهد قدیم. گفتیم که رونق هیئتهای عزاداری در مشهد، از دوره صفویه به اینسو افزایش یافت و بهتدریج، بر تعداد آنها افزوده شد. باتوجهبه تأسیس خیابان مشهد در حدود سال ۱۰۱۰ قمری، قاعدتا عزاداران، باید این مسیر را برای رسیدن به مقصد، یعنی حرم مطهر امامرضا (ع) برمیگزیدند، اما در عمل، مسیر اصلی حرکت هیئتها، بازار مشهد بود؛ یعنی هیئتهای عزاداری، از مسیر بازار قدیمی سرشور و بازار زنجیر، در حاشیه غربی حرم رضوی، خودشان را به صحن عتیق میرساندند.
از این مسیر عزاداری میتوان دو نتیجه را فرض کرد؛ نخست اینکه برنامههای عزاداری، پیش از تأسیس خیابان مشهد هم برقرار بوده است و عزاداران از مسیر سنتی بازار برای رسیدن به حرم رضوی استفاده میکردند؛ بهویژه آنکه در عصر شاهعباس یکم، با افزایش مساحت صحن عتیق به چهاربرابر مساحت اولیه و اتصال مستقیم بازار به صحن، در گوشه جنوبغربی آن، راه مستقلی برای حرکت بهسوی حرم مطهر ایجاد شده بود.
دوم اینکه بازار، نقشی محوری در اداره هیئتهای عزاداری داشت. این واقعیت، بهویژه زمانی که دریابیم هرکدام از تیمچهها و اصناف بازار مشهد، بهویژه در دورههای متأخر، مانند عصر قاجار، هیئتها و دستههای عزاداری مخصوص به خود را داشتند، روشنتر میشود، بنابراین دستههای عزادار از مسیرهای منتهی به بازار مشهد حرکت میکردند و بعد از ورود به بازار، از مسیری که گفتیم یا از طریق بازار ساعت، در حاشیه غربی صحن عتیق، خودشان را به حرم رضوی میرساندند. در این زمینه، گزارش غلامحسین بقیعی در کتاب «تاریخ مشهد قدیم: مزار میرمراد» که روایتی داستانگونه دارد، خالی از لطف نیست.
بقیعی در این کتاب ضمن اشاره به جایگاه خاص یکی از سادات رضوی و هیئت عزاداری وی در مشهد قدیم، مینویسد: «دستهای که از باغ هشتآباد بیرون میآمد، برخلاف سایر دستهجات که میبایستی از طریق کوچه چهارباغ و بازار وارد صحن بشوند، مستقیما از بست بالاخیابان و درب ساعت داخل میگردید. طول این دسته به قدری بود که وقتی جلوی آن در پشت پنجره فولاد استقرار مییافت، دنبالهاش هنوز وارد بست نشده بود». این گزارش نشان میدهد که با وجود مسیری سنتی برای حرکت همه هیئتهای عزاداری بهسوی حرم رضوی، برخی هیئتها مسیر دیگری را برمیگزیدند که به خیابان مشهد، منتهی میشد.
بعدها، مسیر پایینخیابان نیز، برای برخی هیئتهای پرجمعیت، حکم مسیر اصلی را پیدا کرد و درواقع، هیئات عزاداری در مشهد قدیم، در مسیرهای مختلف منتهی به حرم رضوی پخش شدند. این اقدام، هرچند که ریشه در استقلال این هیئتها و تلاش رؤسای آنها برای حفظ آبرومندانه این استقلال داشت، درواقع راهکاری برای کاستن از تراکم یا به قول امروزیها، ترافیک مسیرهای منتهی به حرم رضوی، در روزهایی مانند عاشورا بود؛ مشکلی که گاه باعث کدورت و حتی ستیزههای ناخوشایندی میان هیئات مذهبی در شهر مشهد میشد.
در دهه ۱۳۱۰ خورشیدی، با ساخت فلکه حضرت، مسیرهای سنتی عزاداران در مشهد قدیم، کارایی خود را از دست داد و با ممنوعیت عزاداری در سال ۱۳۱۴ خورشیدی، به دستور رضاشاه، فعالیت هیئتها برای حدود شش سال متوقف شد. در سالهای بعد از شهریور ۱۳۲۰ و فعالیت دوباره هیئتهای عزاداری، مسیرهای سنتی، جای خود را به مسیرهای جدید داد که بیشتر بر خیابان قدیمی مشهد و دو معبر جدیدالاحداث، یعنی خیابان تهران (امامرضا (ع) فعلی) و طبرسی متمرکز بود؛ رویهای که همچنان برقرار است و شاهدش هستیم.